اولا، من از نزدیک فضای وبلاگستان فارسی رو دنبال میکنم. و حس میکنم بهطور مشخص اتفاقاتی مهمی در حال افتادن هستند. به عنوان مثال کمرنگ شدن نقش وبلاگها با آن تعریف سنتی. و روی کار آمدن متدهای جدید که سرمنشاء از اساماس میگیرند. که بعدا با توییتر و حالا با مینمالها رشد بسیار زیادی داشتند. وبلاگهای سنتی خیلی کمکار تر شدهاند. کمتر جدی گرفته میشوند. مخاطب از متن بلند گریزان است و توجه عمومی دیگر کمتر متوجه متنهای چند پاراگرافی بلند میشود. چراکه فرصت محدود و تعداد زیاد وبلاگها این فرصت را از مخاطب ربوده. صورت جدیدی که در وبلاگستان در حال قوتگیری هست، مجلههای اینترنتی هستند. که جدیدا بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. آن هم بهدلیل خاصیت دستچین کنندهای که در خروجی محتوای این نشریات آنلاین قرار میگیرد. و این مرزی روشن و قابل توجه بین سایتهای لینکپراکنی و وبلاگهای زحمتکش است که بهسختی در این ایام تولید محتوا میکنند.
اگر به این چند موردی که در بالا بهصورت پراکنده گفتم از دور خوب نگاه کنیم، متوجه میشیم وبلاگستان فارسی در حال کوچک شدن و بهنوعی تغییر فرم دادن هست. که در این مورد البته میشود یک تحقیق علمی انجام داد و نتایجی گرفت که پیشگویی کنندهی چند ماه آینده وبلاگستان باشد.
دوما، تعداد زیادی فیلم ندیده دارم. قراره که با یکی از بچهها بریم تبادل و سینک کنیم. که این تعداد بهمراتب بیشتر هم میشه. من کرم فیلم جمع کردن دارم. در صورتی که شاید کمتر از یه آدم عادی حتی فیلم ببینم. مثلا الان حدوده 20 روزه هیچ فیلمی ندیدم! ولی تو همین چند روز یه مجموعه دویستگیگی از مستندهای بیبیسی و چند تا فیلم با کیفیت اچدی دستم رسید که رو هارد یواسبی 3ام هست. ولی حتی یکدونهاشم ندیدم. یعنی در واقع من حسی فیلم میبینم. به اعتقاد من باید حسِ فیلم دیدن داشت تا بشه بشینیم پای فیلم و از فیلم لذت برد. حالا فعلا برای اینکه بیخبر هم نباشم، هر روز آیامدیبی چک میکنم و ایضا بانیفیلم رو. و حتی تاپیک آخرین فیلمی که دیدیِ فرومِ فیلمِ پیسیورلد رو چک میکنم. البته از فرمایشات گهربار بهنام ناطقی عزیز هم بیبهره نمیشم. البته ذکر نکته ضروریه که من هم مث فیلم بینهای حرفهای لیست فیلم دارم برای دیدن. که هر موقع حداقل تا هفت تا فیلم آیندهام مشخصه چیها هستند که البته معمولا دستخوش تغییرات میشن. بهعنوان مثال اولین فیلم تو این لیستم 2012 بود که مربوط میشه به 3 یا 4 ماه پیش و هنوز ندیدمش. خب تا فیلمی مث Stay میخوره به چشمت، مگر میشه از این فیلم گذشت؟ و حتی کمتر از دو سه بار ندیدش؟ همین میشه که این لیست زیاد اعتباری نداره ولی خب بارها ازش خط گرفتم.
سوما، گاهی اوقات دلم برای وبلاگنویسهایی که دیگه نمینویسند، تنگ میشه. مثل درویش و مهرنوش. ولی خوشحالم که در نبود اونها باز هم تعدادی هستند که نوشتههاشون منرو ارضا میکنه. من یهسری تو همین وبلاگ یه بازی وبلاگی گذاشتم که هر کی بیاد و بهترینهای خودش رو در وبلاگخوانش معرفی کنه. اونجا خودم هم چهار تارو معرفی کردم. الان خوشبختانه این تعداد بیشتر هم شده: لنگدراز – سهروز پیش – مهندس خسته – میلاد – نسوان – عکسنوشت و روزانههای یک دوشیزه. اینا وبلاگنویسای محبوب من در سبک روزنوشت نویسی و دلنویسی و اینجور چیزها هستند. شما هم اگه دلتون خواست یهبار اینکار تو وبلاگتون بکنید. در نوع خودش جالبه. شاید سال دیگه هیچکدوم دیگه ننوشتن و مارو از نوشتههای زیباشون محروم کردن. مثل خیلیها.
چهارما و بلکه آخرا، بهنظرم بخش اعظم و مهمی از جریان فناوری و اطلاعات، تبلیغات و اطلاعرسانیه. و دقیقا به همین دلیل و آگاهی اپل به این مسئله، سرانه درآمد سالانهی اپل از مایکروسافت جلو زده و کلا دومین کمپانی پولساز آمریکاست. شما کافیه بدونین اپل قراره کنفراسی داشته باشه و بعدش برین تو بلاگ سرچ گوگل یا تکنوراتی یا هرجای مشابه دیگه. و ببینید چقدر حجم تبلیغات رسانهای (اعمم از مجله و وبلاگ و الخ) بالاست. خب برای همین است گوشی مشکلداری چون آیفون 4 اینقدر فروش میکنه و میشه پرفروشترین محصول اپل. بعد ما تو ایران حسرت فقط دستگرفتن آیفون را داریم. چون داشته باشیم هم که برامون دردی دوا نمیکنه با نسل 2.75 سیستمهای مخابراتیمون. حالا تازه به فکر افتادن که برن دنبال نسل سوم با اپراتور سوم. به قول من-اگه-خدا-بودم: من اگه خدا بودم، ایران را اینقدر بدبخت نمیآفریدم. یه دوستان حساب کرده بود، در کل ایران حتی از کره شمالی هم بدبخت تر است.
مشترک فید وبلاگ شوید…
دیدگاههای اخیر